یه روز یکی از دوستام ازم پرسید:حالا این بچه هایی که میری پیششون چجوری ان؟ 

شروع کردم از بچه ها تعریف کردم  و رفتارهاشون و مشکلاتشون 

گفت :داری خودتو اذیت میکنی این بچه ها درست نمیشن 

خیلی ناراحت شدم هر روز که از مسجد میام بیرون مردم محل همینو میگن ولی ازدوستم انتظار نداشتم 

گفتم:برای من تغییراتشون تو این مدت انگیزه ادامه است 

؛  

؛روزهای اول مهر که کلاس تموم میشد و بچه ها میرفتنمن می موندم و آقای طباطبایی و یه مسجد پر از خرده کاغذ و تراش مداد و البته نق نق های خانم ایزدی خادم مسجد 

شروع میکردیم به  تمیز کردن گاهی این قدر تراش مداد روی فرش ریخته بود که به این راحتی ها تمیز نمیشدبه بچه ها گفتیم تو مسجد نباید اشغال بریزین و این طوری بچه ها هر دقیقه اجازه میگرفتن:خانم ما بریم مدادمون رو بتراشیم و هر دقیقه به این بهانه میرفتن تو حیاط وباز صدای خانم ایزدی در می اومد کهبدون کفش نرین تو حیاط 

یه روز صبح که منتظر بچه ها بودیم محدثه  یه جعبه خالی سک سک از تو کیفش در اورد و گفت:خاله ببین چی آوردم  

گفتم این دیگه چیه؟ 

گفت اینو آوردم که وقتی مدادمون روتراشیدیم هی تو این هوای سرد نریم تو حیاط . اینو بزاریم وسط کلاس بچه ها آشغالها رو بریزن اینجا  

بعد از اون بچه ها برای اینکه کدومشون مامور بهداشت باشه و زباله های بچه ها رو جمع کنه با هم دعوا میکردن

نظرات 4 + ارسال نظر
...الهام چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 22:36 http://ChandLahzeBia2.mihanblog.com

آفرین ..

چه دختر تمیزی ... چه فرهنگ قشنگی رو یه دختر بچه بین دوستای دیگه ش جا داد !!

عمو مسعود چهارشنبه 29 آذر 1391 ساعت 23:25

به من هم از این حرف ها زیاد زدند !!!

مردم محله ! ؛ دوستام ! بابام !!!

ولی من کاری را میکنم که فکر میکنم درسته ، برام اهمیت نداره کی چی میگه ...

البته تغییر رفتار را میتونی به راهتی تو بچه ها ببینی

اولین روزی که من اونجا بودم ، به بچه ها شیر و کیک دادید ؛ من تعجب کردم از اینکه ینی از دخترا سریع یه پلاستیک آورد و آشغال ها را جمع کرد !!!

بله و البته این یکی از تغیرات کوچکشون بود

زهرا پنج‌شنبه 30 آذر 1391 ساعت 16:47

این بچه های معصوم یک عمر با همین سرتکان دادن ها و حرفهای صدتا یک غاز همین خاله خانباجی ها از تمام چیزهایی که حقشان بوده محروم شدند.
این ها که سهل است!با عشقی که توی دل تک تک شماست ما حتی بچه های کانون اصلاح و تربیت رو هم که از نظر جامعه موجودات اضافی و مشکل آفرینی هستند رو هم درست کردیم...باید عشق جوهره وجودت باشه که تغییرات این بچه ها رو ببینی کم کم...

انشا الله با کمک همدیگه تغییرات بیشتری می بینیم

کوچولو پنج‌شنبه 30 آذر 1391 ساعت 16:51

خیلی خیلی کارتون خوبه
موفق باشی

ممنون امیدوارم بتونیم واقعا مفید باشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد