دندانپزشکی با علی

دیشب با دیدن عکسی که مهتاب از علی با اون وضع دندون ورم کرده اش گرفته بود ناراحت شدم و با زهرا تماس گرفتم بهم گفت که شماره دکتر ل رو بهم می ده که ایشون تا چند وقت پیش که تهران بودن با جمعیت اونجا همکاری کرده بودن و الان اومدن مشهد . با دکتر... تماس گرفتم و خودمو معرفی کردم و ماجرا رو توضیح دادم گفتن تهرانن ولی همون شب پرواز دارن به مشهد و ما می تونیم علی رو فردا ظهر برای معاینه پیششون ببریم طبق هماهنگی که با مرتضی کرده بودم صبح با هم رفتیم قلعه ساختمون و مرتضی با کمک چند تا از بچه ها خونه علی رو پیدا کرد به پدرش گفت همراه ما و علی بیاد ولی پدرش به بهانه مریض بودن مادر و خواهر علی نیومد تو مسیر علی با ترس مرتب از ما می پرسید دکتر می خواد چی کاربکنه و به قول خودش سوزن می زنه یا نه ما هم سرشو گرم می کردیم وقتی رسیدیم خوشبختانه زیاد معطل نشدیم و علی رو بردیم تو اتاق اونجا بود که علی که تا اون موقع آروم بود با دیدن دکتر و دستیاراش شروع به گریه کرد که نمیاد و می خوان سوزنش بزنن! دکتر به من و مرتضی گفت فاصله بگیریم تا علی ما رو نبینه وبا ترفندهای خاص خودش علی رو آروم کرد بعد ازمعاینه و گرفتن عکس از دندونش گفت که خیلی از دندونهاش خرابه و باید روشون کار بشه ولی فعلا دارو می ده که ورم دندونش بخوابه و بهتره یه عکس کلی از کل دندوناش بگیریم و بعد 5 روز علی رو با اون عکس ببریم پیشش وبرای اینکه ترس علی بریزه و عادت کنه دندوناشو فلوراید تراپی کرد و گفت تا یه ساعت چیزی نخوره در ضمن دکتر گفت مایله با ما همکاری بکنه و از بعد عید بچه های دیگه رو هم معاینه بکنه (کلی از این بابت خوشحال شدیم)بوروشور جمعیت رو بهشون دادم و گفتم خوشحال می شیم بیان دفترو اونجا در خدمتشون باشیم بعدازخداحافظی از دکترعلی گفت ازدکتر خوشش اومده و دوست داره باز بیاد:) مرتضی داروهاشو گرفت و وقتی بردیمش خونه به پدرش گفت بایدهر6 ساعت قرصهاشو بده و برای اطمینان بیشتر به علی هم یاددادیم کی داروهاشورو بخوره تاورم دندونش بخوابه و باز ببریمش . 
خاله هنگامه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد